زندگی نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

تولد:
حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدجلال یحیی‌زاده در بهمن‌ماه ۱۳۳۸ هجری شمسی همزمان با سوم شعبان‌المعظم خجسته سالروز میلاد باسعادت سرور آزادگان جهان حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) در خانواده‌ای مذهبی در استان یزد، محله فیروزآباد شهرستان میبد چشم به جهان گشود.
پدرش آقاسیدمحمود به تبعیت از جد اعلای خود حضرت امام موسی‌کاظم (علیه السلام)، همواره به امر تعلیم و تربیت فرزند خود اهتمام ویژه داشت و علاوه بر آموزش قرآن و احکام، در پرورش سجایای اخلاقی و آداب پسندیده او همت گمارد.
مدارج تحصیلی:
سیدجلال، تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان میبدی و دوره راهنمایی را در ضمیمه دبیرستان مفید میبد با رتبه ممتاز طی نمود. به گواهی والدین، دبیران و همکلاسی‌ها، او دانش‌آموزی مستعد، علاقه‌مند به تمام دروس، پرتلاش در تحصیل و بااخلاق بود و در برخی آزمون‌های علمی در سطح استان، حائز رتبه برتر شده بود.
در سال ۱۳۵۳ علیرغم اصرار دبیران و اولیاء آموزشگاه فوق مبنی بر ادامه تحصیل در دبیرستان و دانشگاه، برحسب تکلیف و امر پدر بزرگوارش (که پس از اندکی، اشتیاق وافر خود او هم به آن افزوده شد)، جهت تحصیل علوم اسلامی راهی حوزه علمیه یزد (مدرسه علمیه مصلی) شد و پس از گذشت یکسال، رهسپار حوزه علمیه قم گردید؛ البته حین تحصیل در حوزه، طی یک سال، دو سال از مقطع متوسطه را نیز گذرانید.
در حوزه، از محضر استادان معظم حوزه و حضرات آیات: شیخ محمدابراهیم و شیخ علیرضا اعرافی، شیخ علی پناه اشتهاردی، موسوی تهرانی، ستوده، پایانی، جوادی آملی، سید علی محقق داماد، سید مصطفی محقق داماد، حسن زاده آملی، مکارم شیرازی، شیخ‌جواد تبریزی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی و شبیری زنجانی استفاده کرد و به زیور دانش‌های حوزوی اعم از ادبیات عرب، منطق، فلسفه، کلام، تفسیر، هیئت، رجال، فقه، اصول و… آراسته گردید. سال‌ها حضور و ممارست در دروس خارج فقه و اصول (پس از طی دوره‌های مقدمات و سطح حوزه)، مدارج علمی‌اش را به درجه‌ای والا رساند.
همچنین با حضور در دروس اخلاق مربیان کامل و اساتید فاضل حوزه علمیه قم نظیر مرحوم آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله مظاهری همراه با کوشش و تلاش و جهاد با نفس،‌ کمالات انسانی را جستجو کرد.
در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، بر حسب نیازهای زمانه و با صلاحدید و معرفی اساتید، به جمع معدود شرکت‌کنندگان گزینش‌شده در دروس جدید مانند اقتصاد،‌ جامعه شناسی، علوم سیاسی، تاریخ و کلام پیوست که توسط چهره‌های مؤثر انقلاب اسلامی نظیر مقام معظم رهبری، شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر باهنر، شهید حسن آیت، آقای هاشمی رفسنجانی و… ارائه می‌گردید و بدین‎سان، با این علوم آشنا گردید.
در چند سال اخیر حیات نیز (با توجه به زمان مناسب و عدم تداخل درس با وظایف کاری) جزء شاگردان درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب “مدظله” در تهران بود.
سوابق انقلابی:
سیدجلال یحیی‌زاده از بدو شروع تحصیل در حوزه علمیه قم با اندیشه‌های دینی و سیاسی امام خمینی (ره) آشنا و با علما و طلاب مبارز حوزه، مرتبط شد و در خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفت. در روشنگری طلاب جوان و تبیین اندیشه‌ها و افکار انقلابیون نهضت اسلامی نقش ارزنده‌ای داشت. در سازماندهی قیام خونین ۱۹دی ماه سال ۵۷ قم شرکت داشته و در صفوف اول این راهپیمایی تاریخی تا مرز شهادت پیش رفت و از آن پس نیز درخدمت به گسترش انقلاب اسلامی سر از پا نمی‌شناخت.
با پیروزی انقلاب اسلامی همواره و در همه جا در خدمت انقلاب بود و چون سربازی فداکار در صحنه‌های دفاع فرهنگی و نظامی از کیان جمهوری اسلامی مجاهدت نمود. همکاری با حزب جمهوری اسلامی از بدو تأسیس در شهرستان میبد، همکاری با کمیته فرهنگی جهاد سازندگی از ابتدای تشکیل آن، حضور مخلصانه درمیدان‌های جنگ تحمیلی (۱۲ نوبت) و شرکت در چند عملیات غرور آفرین سپاه اسلام نظیر عملیات محرم، کربلای ۵ و … و مجروحیت شیمیایی در فروردین۶۷ کارنامه او را در دفاع بی‌شائبه از نظام اسلامی، درخشان می‌سازد.
هرچند در جبهه‌ها به آرزوی بزرگش “شهادت” دست نیافت؛ اما آنچه در جبهه‌ها یافته و کسب کرده بود (که همان تجلی عینی آموزه‌هایی بود که در حوزه علمیه فراگرفته بود) به عنوان سرمایه‌ای بزرگ و پایان‌ناپذیر تا پایان حیات، روشنگر و جهت‌بخش زندگی و فعالیت‌هایش بود.
تنها برادر او (سیدرضا) در بهمن ۶۳ پس از تحمل دو سال درد و رنج جانبازی، به فیض شهادت نائل آمد و بدین ترتیب افتخار انتساب به خانواده شهید به افتخارات او افزوده گردید.
عرصه‌های خدمتگزاری:
در سال ۱۳۷۱ با رحلت عالم ربانی و امام جمعه میبد، آیت‌الله حاج شیخ محمدابراهیم اعرافی (ره) بنا به توصیه و تکلیف بزرگان، در شهرستان میبد اقامت گزید و چند سال به عنوان مسؤول دفتر امام جمعه جدید میبد و یادگار فرزانه امام جمعه فقید، به خدمتگزاری مردم مشغول گردید.
از همان سال، علاوه بر تدریس در حوزه علمیه برادران میبد، مسؤولیت تأسیس و سپس مدیریت حوزه علمیه خواهران شهرستان و فعال‌تر نمودن حوزه برادران را نیز ‌پذیرفت. او مهم‌ترین وظیفه خود را جهاد علمی و تشکیل حلقه‌های درس و مباحثه و تعلیم و تربیت مروجان فرهنگ دینی می‌دانست. پس از چندی به دلیل گسترش حوزه‌های فوق و در جهت غنابخشی به امور آموزشی و توسعه این دو مرکز علمی، ضمن پذیرش مدیریت هر دو حوزه، به طور تمام وقت در هر دو شکل تدریس دروس مختلف حوزوی و مدیریت، مشغول به خدمت شد. ارتباط صمیمی و مشفقانه با طلاب و مجاهدت شبانه‌روزی در عرصه مدیریت، موجب شد که این دو حوزه در ارزیابی‌های مراکز مدیریت حوزه‌های علمیه برادران و خواهران در قم، در زمره برترین حوزه‌های علمیه کشور قرار گیرند.
یکی دیگر از عرصه‌های خدمتگزاری او، کاروان‌های حج و زیارت بود. از سال ۱۳۷۱ تا سال ۱۳۸۲ توفیق یافت که ۱۲ نوبت به عنوان روحانی کاروان حج یا عمره و ۲ نوبت روحانی کاروان عتبات عالیات به خدمت به حجاج و زائران بپردازد. به گواهی مدیران و زائران کاروان‌هایی که با او همسفر بودند، در این عرصه نیز با احساس مسؤولیت مثال‌زدنی، به‌گونه بسیار شایسته به راهنمایی و یاری همسفران می‌پرداخت و رضایت‌خاطر آنان را در سطحی بسیار بالا جلب می‌کرد.
مسؤولیت چند ساله امور دفتر امام جمعه محترم و تصدی حوزه‌ها و روحیه خدمتگزاری و مردمداری، او را یکی از آگاه‌ترین افراد نسبت به نیازها و خواسته‌های مردم و بصیر به امور و نارسایی‌ها و کاستی‌های منطقه نمود. بر این‌اساس و بنا بر اصرار دوستان و علاقه‌مندان در سال ۱۳۷۸ در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی داوطلب نمایندگی گردید. هرچند در یک رقابت نزدیک و فشرده، با اختلافی اندک از راهیابی به مجلس شورای اسلامی بازماند؛ اما همچنان مصمم و پرتلاش و شاداب‌تر از گذشته در سنگرهای علم و عمل و دیانت و سیاست به خدمت مردم ادامه داد.
با اصرار جمع زیادی از مردم و بر حسب احساس وظیفه، در سال ۱۳۸۲، داوطلبی نمایندگی هفتمین دوره مجلس را پذیرفت و با رأی قاطع مردم شریف شهرستان‌های تفت و میبد به عنوان نماینده هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و بدین‌ترتیب از ابتدای سال ۱۳۸۳ عرصه مدیریت دو حوزه را واگذار نمود و در سنگر جدید به پیگیری امور مهم و اساسی حوزه انتخابیه و دفاع از ارزش‌های الهی و نظام جمهوری اسلامی پرداخت.
با کوله‌بار تجربیات ۴ ساله مجلس هفتم، در انتخابات مجلس هشتم نیز شرکت کرد و مجدداً با رأی بالای مردم به مجلس راه یافت و به تلاش‌های بی‌وفقه و خستگی‌ناپذیر خود ادامه داد. او در دوره‌های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی، عضو فعّال و پیگیر کمیسیون فرهنگی مجلس بود.
علی‌رغم اینکه تصمیم جدّی بر عدم حضور مجدّد در عرصه انتخابات مجلس داشت؛ ولی برخلاف میل باطنی خود و به جهت تکلیف شرعی و ولایی که ازسوی علمای دینی بر دوشش قرار گرفت و برحسب محبت‌های اقشار مختلف مردم شهرستان های تفت و میبد و اصرارهای تکلیف‌آور آنها، با پذیرش همه سنگینی مسؤولیت و سختی‌های کار، در صحنه انتخابات مجلس نهم حاضر شد و با رأی مجدد مردم شریف تفت و میبد برای سومین بار پیاپی وارد قوه مقنّنه شد.
در مجلس نهم نیز با تلاشی افزون‌تر در خدمت مردم همیشه‌درصحنه و دلسپرده نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و این بار به عضویت کمیسیون اقتصادی مجلس درآمد. تجربه و تعهّد او باعث شد که مورد اعتماد نمایندگان قرار گیرد و در همان سال اول مجلس نهم، از سوی مجلس به عنوان نماینده ناظر در سه نهاد مهم کشوری (شورای نظارت بر سفرهای خارجی کارکنان دولت، ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، شورای زکات) انتخاب شود.
و سرانجام در اواخر نخستین سال حضور در مجلس نهم، به خواسته دیرین خود که لقاء الهی بود نائل شد.
شرح خدمات او در عرصه نمایندگی مجلس، به نظام اسلامی و مردم شریف بویژه حوزه انتخابیه، مجالی واسع می‌طلبد؛ اما صفای باطن و تهذیب روح، اخلاص در اعمال و رفتار، توسل مستمر به اهل بیت (علیهم السلام)، معاشرت نیکو با دیگران و تبسّم‌های دلربایش، حضور عالمانه و منظّم و بدون غیبت در جلسات مجلس و کمیسیون‌های تخصّصی، تذکرات کتبی متعدّد و بجا به مسؤولان اجرایی در مورد مسائل ملی و مشکلات حوزه انتخابیه، نطق‌های دقیق و حساب‌شده در صحن مجلس، حرکت بر محور معارف اسلام ناب محمدی (ص) و ارشادات رهبری و منافع ملی، هوشمندی و بصیرت در حوادث و شناخت جریان‌های سیاسی و افراد، پرهیز از پیروی کورکورانه از جناح‌ها و جریانات، حضور مستمر و تقریباً هر هفته‌ای در حوزه انتخابیه، وقت‌گذاری عادلانه و متوالی در تمام مناطق حوزه انتخابیه و ارتباط مستقیم و بی‌تکلّف با موکّلان، تلاش‌های صادقانه و دلسوزانه ازجمله پی‌گیری مجدّانه امور حوزه انتخابیه در سطح کشوری و استانی، رسیدگی مستقیم و شخصی به خواسته‌ها و مشکلات مردم و نامه‌های ایشان، ساده‌زیستی و پرهیز جدّی از امکانات مادی وبی اعتنایی همیشگی به مواهب ومزایای دنیوی مقام و ریاست و وکالت، او را نماینده‌ای نمونه و شایسته و در تراز نظام مقدّس اسلامی قرار داده است.
وفات:
او که در خدمت به نظام اسلامی و مردم ولایتمدار، با استراحت میانه خوبی نداشت، در تیرماه ۹۱ دچار عارضه قلبی شد و چند روزی در بخش آی.سی.یو بستری شد و از آن پس به دستور پزشک، موظف به مصرف داروهای قلب شد.
در ۱۳ اسفند همان سال پس از تکبیرة الاحرام نماز عشا، دچار سکته مغزی شد و به بیمارستان فیروزگر تهران منتقل شد. علیرغم بهبود نسبی اولیه، حالش به وخامت گرایید و در ساعات اول بامداد ۱۵ اسفند به کما رفت. شدت عارضه مغزی به گونه‌ای بود که پزشکان پیش‌بینی درگذشتش در ساعات و حداکثر روزهای اول حادثه داشتند؛ اما با دعاها و توسّلات جمع عظیمی از مؤمنان، عروج او تا ایام شهادت جدّه‌اش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (که همواره در شدائد و امور مهم، متوسّل به آن بانوی مکرّم می‌شد) به تأخیر افتاد و سرانجام حدود ساعت دو و نیم بامداد بیستم فروردین ۹۲ در آستانه فاطمیه دوم، خواسته او بر دعاهای مردم پیشی گرفت و دعوت حق را لبیک گفت و پس از قریب ۹ سال حضور در عرصه خطیر مجلس، با عاقبتی محمود پرونده اعمالش بسته شد.
پس از تشییع باشکوه در شهرهای تهران (مجلس شورای اسلامی)، قم (حرم حضرت معصومه) و شهرستان تفت، بعدازظهر چهارشنبه ۲۱ فروردین با تشییعی بی‌نظیر در میبد، پیکر پاکش در کنار گلزار شهدای فیروزآباد شهرستان میبد به خاک سپرده شد. مجالس ترحیم او در سطح استان یزد و در شهرهای قم و تهران رنگ و بوی فاطمی داشت و با حضور گسترده مردم مؤمن و قدرشناس برگزار شد. روحش شاد و با اجداد طاهرینش محشور باد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*