زیارت برادرم و محمود

تاریخ نگارش توسط آن مرحوم: غروب روز 8 / 1 / 67

در جبهه و خصوصا این دفعه، گاهی نگاهم می افتد می بینم برادرم یا پسر خاله ام محمود، به سویم می آید . بهت زده نگاه می کنم با شوق زاید الوصفی به سویش می روم.
وقتی خوب نزدیک می شوم، می بینم که اشتباه کرده ام ولی پس از چند لحظه ای به ذهنم می آید که این که خیال می کردم اشتباه کرده ام اشتباه بوده است. می بینم واقعا همان است که ابتدا بنظرم می رسید یعنی برادرم یا محمود.
آری در اینجا هر روز شاهد محمود ها هستم و برادرم بلکه برادرهایم !Untitled-19
اما آنچه که درکنارش بعنوان یک واقعیت تلخ وجود دارد این است که من واقعا به آنها هیچ انتسابی ندارم همان گونه که به سید رضا و محمود هم نسبتی نداشتم. گرچه به حسب ظاهر آنها برادر یا پسرخاله ام بوده اند ولی در واقع بین من و آنها فاصله زیادی بوده و هست.
در کنار این واقعیت تلخ، بعد از شهات محمود، من به شفاعت محمود بسیار امیدوار شده ام و امیدوارم که او شفاعت کند، دست من هم بگیرد و مرا نزد خود ببرد.
گرچه این گستاخی و جسارت بزرگی است اما من هم خیلی امیدوارم …. و …..

باز نشر محتوا با ذکر منبع " تارنمای فرهنگی مرحوم یحیی زاده" مجاز می باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*