آخرین ثبت نام- بخش سوم

دلنوشته‌ای در پایان دفتر بیستم

این دفتر توقع مرا اصلا برآورده نکرد!

زیرا روز گشوده شدن این دفتر، 90/8/8 در مقدمه دفتر که دفتر بیستم مجلس هشتم بود، آرزوی خود را ذکر کردم، آنجا بیان کردم علی القاعده در عمر همین دفتر، ایام ثبت نام نمايندگان پایان می یابد و اگر قرار باشد به این دفتر بیست، نمره بیست بدهم، وقتی به آن بیست می دهم که مسئولیت عرضه در عرصه مجلس نهم از گردن من ساقط شده باشد و من این بار سنگین و دشوار را به دوش نکشم!

اما چنین نشد!

بالاخره در صبحگاه روز آخر ثبت نام جمعه 90/10/9 ، من مجبور به ثبت نام شدم و آنچه در این چند سال در ذهن خود می پروریدم، نقش بر آب شد و من به این شکل شکست خوردم!

اما حالا در پایان این دفتر بیست

اعتراف می کنم، اگر کافر بودم، با آنچه که در 90/10/9 برایم اتفاق افتاد به خدای واحد قادر ایمان می آوردم، واقعاً عرفت الله بفسخ العزائم![1] من که به هیچ وجه باور نمی کردم مجدداً ثبت نام نمایم! من که مدتها بود قاطعانه این تصمیم و عزم جزم گرفته بودم، من که بدترین دعوت، دعوت برای ثبت نام مجدد برای مجلس می دانستم من که…! بالاخره برخلاف امیال و اهواء خود و برخلاف عزم جزم خود و تصمیم خود، ثبت نام کردم و واقعاً باید در همین اتفاق اذعان و اعتراف نمایم که ما هیچ کاره ایم! قدرت دیگری هست، قدرت لایزالی هست، خدایی هست!

البته این سخنان را هرگز، دلیل بر این نمی دانم که من تا 12/12 و روز رای گیری در این عرصه می مانم و صد البته و قطعا دلیل و نشانه و اماره پیروزی ظاهری و رای آوردن مجدد هم نمی دانم!

خدایا چه بگویم؟! چه بکنم؟! چه کار می توانم نکنم که تو می خواهی بکنم!؟!

پس حال که این چنین است با فریادی رساتر از همیشه از تو می خواهم، آنچه که همواره خواسته ام!

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار!

به پایان آمد این دفتر

حکایت همچنان باقی است!

[1] به خداوند پی بردم بواسطه به هم زدن تصمیمات قاطع. از کلمات قصار امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه

باز نشر محتوا با ذکر منبع " تارنمای فرهنگی مرحوم یحیی زاده" مجاز می باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*