اوائل ماه شوال بود.
یکی از دوستان ما که اهل فیروزآباد میبد بود از دنیا رفته بود.
برای مجلس ختم ایشون که در مسجد دوازده امام علیهم السلام فیروزآباد بود شرکت کردم.
یه وقت دیدم یکی اومده پشت سرم نشسته و به من دست میزنه، نگاه کردم دیدم حاج آقاست.
خودمو کشیدم عقب و نشستم کنار حاجی آقا .
قرآن آوردند ولی حاج آقا از اون شصت پاره ها نگرفتند و از جیبش قرآن کوچکی رو که بسیار زیبا و خوش خط و کاغذش هم نازک و مرغوب بود را بیرون آورد.
نگاهم که افتاد به این قرآن، گفتم:
حاج آقا این قرآن کوچیکه ، چشماتون را اذیت نکنه.
فرمود :
خودکار داری؟
گفتم : بله.
خودکارمو گرفت و تو صفحه سفید همون قرآن کوچیک نوشت :
باسمه تعالی
تقدیم به برادر گرانقدر و موفق حجه الاسلام آقای روح الله گلمحمدی دام مجده.
امید است همواره با قرآن مانوس ومحشور باشد و برای مغفرت اینجانب نیز دعا نماید !
وفقه الله لمرضاته
العبد الراجی الی غفران مولاه سید جلال یحیی زاده غره شوال 1432 – 10 / 6 / 90
و اونو به من هدیه داد.
بعد از رحلت ایشون فهمیدم که از این قرآن ها سه تا خریده بوده. یکی رو به فرزند ارشدشون حجت الاسلام سید علی آقا و یکی رو به دامادشون حجت الاسلام سید محمد حسین جلال زاده هدیه داده بودند و سومی رو هم به حقیر محبت فرمودند.
باز نشر محتوا با ذکر منبع " تارنمای فرهنگی مرحوم یحیی زاده" مجاز می باشد.