10 سال پیش، در این روزها… 83/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح:

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین یحیی زاده رحمة الله علیه، از روزهای آغازین نمایندگی مجلس در دوره هفتم در سال 83 ، روزانه اقدام به یادداشت‌برداری از‌ فعّالیّت‌های خودو برنامه‌هایی که در آن حضور داشت(اعمّ از جلسات مجلس یا جلسات اداری، ملاقات‌های مردمی یا با مسؤولان و …) می‌نمود.

این روزنوشت‌ها که تا قبل از حادثه سکته مغزی ایشان در اسفند 91، ادامه یافت، مجموعه‌ای عظیم حاوی 52 دفتر و حدود 9 هزار صفحه را سامان داده است و منبعی گرانبها برای شناخت فعّالیّت‌های ایشان در کسوت نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و حکایتگری صادق از روحیّات و انگیزه‌های آن مرحوم و مبانی نظری اقدامات و مواضع ایشان است.

همچنین این یادداشت‌ها سندی باارزش و مستند پیرامون مسائل مربوط به مجلس شورای اسلامی از آغاز دوره هفتم تا اواخر سال اول دوره نهم و نیز منبعی ذی‌قیمت برای تدوین تاریخ استان یزد و بویژه شهرستان‌های تفت و میبد در حدفاصل سال‌های 83 تا 91 است.

به یاری الهی ، تدریجاً بخش‌هایی از این روزنوشت‌ها که برای عموم قابل استفاده است، منتشر می‌شود.

تاریخ: دوشنبه 1383/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

… امروز روح خود را رام‌تر از دو سه روز های قبل دیدم، انکسار در من بیشتر وجود داشت، مخصوصاً که یکی دو بار روح خود را دراماکن مقدس عربستان دیدم[1]، با همان ویژگی‌های حضور! وقتی روح هبوط کرد، غم سنگینی مرا می آزارد. انگار عزیزترین عزیز را از دست داده بودم! چه چیزی را از دست داده‌ام! خدا خودش تدارک و جبران کند! هیچ چیز برای من تاکنون (که ساعت 10 شب دوشنبه 28/10/83 است) لذت بخش‌تر و مسرت بخش‌تر و سکرآورتر از دوچیز نبوده است؛ با تاکید می گویم هیچ چیز برای من زیباتر و جالب‌تر و قشنگ‌تر از این دوچیز نبوده است:

1- شب عملیات کربلای پنج درجبهه، آه که چه روحیه‌ای پیدا کرده بودم! چقدر خود را منقطع می دیدم، چقدر خود را متصل می‌دیدم! انقطاع از ارض و اتصال به …[2] چقدر برایم جالب بود، آن شب وقتی امّ الائمه (س) را دریک گوشة تاریک و تنها صدا می کردم،گویا او مرا در آغوش می‌فشرد،گرمی او را احساس می‌کردم! آن روز، خود را درچند میلی‌متری شهادت می دیدم و …! نمی‌دانم چه چیز مانع شد!

2- عصرعرفه، صحرای عرفات، چقدر برایم دلنشین بوده است، تقریباً همه عصرهای عرفه که در آن سرزمین بوده‌ام، شور و حالی داشته‌ام که وصف نمی‌توان کرد! اولی که مدتی بود از دست رفته بود؛ حالا (امسال) با اراده و اختیار! دومی هم از دست داده‌ام![3] روز عرفه، صحرای عرفات، محضر ولی الله، از دست رفت که رفت، آه خدای من! کمکی کن!

…می‌گذرم و می‌گذارم…



1- این دست نوشته مربوط به ایام حج تمتع (ماه ذی الحجه) می‌باشد

2- این سه نقطه در خود دستنوشته است و ظاهراً منظور، اتصال به خداوند است.

3- مرحوم یحیی زاده بعد از ورود به مجلس، از مسؤولیّت روحانی کاروان حج انصراف داد؛ زیرا وظیفه تمام وقت خود را انجام مسؤولیّت‌های نمایندگی مردم می‌دانست. این جمله ناظر به همین موضوع است.

باز نشر محتوا با ذکر منبع " تارنمای فرهنگی مرحوم یحیی زاده" مجاز می باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*