دست نوشته ها

۱۰ سال پیش، در این روزها… ۸۳/11/1 روز عرفه

از ساعت 30/1 تا شب، نماز خواندم، دعای عرفه درتنهایی خواندم و فکر می‌کنم روح همیشه سرکش من، با تمهیدات این چند روزه (مخصوصاً به خاطر کاری که صبح انجام داده و ذکر ننمودم) بسیار رام گشته بود، خودم از ضجه‌های خود درعصر امروز به تعجب آمدم. خدا را شکر می‌کنم، خداوند ما را به صراطش هدایت کند. ادامه مطلب »

۱۰ سال پیش، در این روزها… ۸۳/۱۰/29

حدود ساعت 1 خوابیدم وساعت 3 بیدار و بلندشدم ودوباره به مطالعۀ بودجه پرداختم. کلاً حدود 2 ساعت خوابیدم! دیشب شام هم نخورده بودم هیچ چیز به جز آب برای خوردن در دسترس نبود و لهذا گرسنگی هم به خواب نرفتن و مطالعه‌ام کمک کرد! ادامه مطلب »

10 سال پیش، در این روزها… 83/10/28

چقدر برایم جالب بود،آن شب وقتی امّ الائمه (س) را دریک گوشة تاریک وتنها صدا می کردم،گویا او مرا در آغوش می‌فشرد،گرمی او را احساس می‌کردم!آن روز،خود را درچند میلی‌متری شهادت می دیدم و ...!نمی‌دانم چه چیز مانع شد! ادامه مطلب »

شروع ها

واقعاً آنها که رفتند، ماندند و ما جاماندگان مُردیم و باختیم! و تا زنده‌ایم علی القاعده باید ندامت و حسرت داشته باشیم! ادامه مطلب »

توسل به امام رضا(ع) در ثبت نام مجلس هشتم

چند روز قبل که مشهد رفتم، در کنار آقا، حالتی پیش آمد که خود را رها شده در آغوش آقا حس کردم، خیلی خودمانی حرف زدم! آقا نجاتم بده! هرچه وظیفه ام هست به من بنما! و آمادگی آن را نیز به من بده و هر چه وظیفه ام هست، به شکلی به من عنایت کن که آبرویم همچنان حفظ بماند!و ... ادامه مطلب »

دغدغه های ثبت نام مرحوم یحیی زاده در مجلس هشتم

تلخ تر اینکه خیلی ها، درد مرا حس نمی کنند! شاید خیال کنند می ترسم رای نیاورم، در حالی که اگر مطمئن بودم رای نمی آورم، هیچ دغدغه ای برای ثبت نام نداشتم! شاید خیال می کنند خسته شده ام در حالی که بیکاری مرا می کشد! شاید خیال می کنند برای تفت و میبد کم گذاشته ام، در حالی که خدا را شکر در این مورد هم نگرانی ندارم! ادامه مطلب »

آخرین صندلی

البته خیلی ها از ماه ها قبل به دنبال حفظ این صندلی برای دوره بعد و دوره های بعدی هستند و متاسفانه اکثر این افراد، این تلاش را نه برای انجام تکلیف بلکه برای حفظ قدرت دنبال می کنند و تعدادی هم برای انجام وظیفه شرعی! اما من جزء هیچیک از این دو جریان نیستم و تمایل شخصی قوی ای برای نیامدن دارم! خدا کند که موفق بشوم! ادامه مطلب »

چه ماه ماهی!؟

خدای بزرگ چه می شد همه سال رمضان باشد! حالا می خواستی قدرش بدانیم ارزشش ببینیم فوقش فقط یک ماه از سال رمضان نمی بود نه آنکه...! خدایا نمی گویم نمازم را روزه ام را، نه نه! نماز و روزه چیز دیگری است که من آن را ارائه نکرده ام بل می گویم، نخوردن و نیاشامیدنم! دهان بستنم، خم و راست شدنم را بپذیر! ادامه مطلب »

ماه مبارک رمضان

البته ماه رجاء است ، نباید ناامید بود ، و من هم ناامید نیستم! خدا کند که به همین حیث و جهت ، به همین امید و رجاء به پروردگار ، خداوند در حقم لطفی نماید ، آخر خیلی بد است به هر دلیلی امید انسان در ماه یکپارچه امید و رجاء ، تبدیل به یأس و ناامیدی گردد! "هيهات ما ذلک الظن بک و لا اخبرنا من فضلک" ادامه مطلب »