دست نوشته ها

بخش سوم: ظاهرا انقطاع و انكسار، مجردي اتفاق مي افته

ظاهرا انقطاع و انكسار ،مجردي اتفاق مي افتد،اين دفعه در غالب اوقات منكسرم،نسبتا خوب توانسته ام گذشته ام را نگاه كنم،آن دفعه كه خانوادگي بوديم خبري از اين مسائل نبودالبته نبودن آنها هم موجب شده به ياد خاطرات آن سفر و عشق آنها به زيارت بيفتم و اين موضوع هم به انكسار كمك مي كند ادامه مطلب »

بخش دوم: ازكرم باب الحوائج كه چيزي كم نمي شود

اول به زيارت جدبزرگوار،امام موسي كاظم و امام جواد –عليهماالسلام-رفتيم. در زيارت كاظمين،حلاوت و حرارت خوبي به لطف خدا پيدا كردم،اين سفر مطلع خوبي داشت،خيلي دلم شكست،اميدوارم مفيد به حالم قرار گرفته باشد. خيلي چسبيد،خيلي گريه كردم،خيلي درد دل كردم،ازمشكلات مملكت تا مشكلات خودم و خانواده،همه رامطرح كردم،ازكرم باب الحوائج كه چيزي كم نمي شود... ادامه مطلب »

بخش اول: از ثبت نام تا فرودگاه امام

وقتي اسم نوشتم ،شايد چندساعت بيشتر طول نكشيد توقعاتي در من فوران كرد!يادم آمد در زمان جنگ ،يك وقتي ،با خيلي اصرار از خدا خواسته بودم ،حالا كه تولدم روز تولد امام حسين –عليه السلام-بوده،مرگم نيز در روز عاشورا باشد! ياد آمد در دوره قبل ،نمي دانم چرا مثل كسي كه بهش الهام مي شود ،تصور مي كردم كه درسال سوم دوره،مرگم فرا مي رسد.حالا نمي گويم شايد سال سوم اين دوره ،اين اتفاق بيفتد! ادامه مطلب »

پایان دوازدهمین دفتر

جالب و قابل توجه اینکه این دفعه، ظاهرا اسرائیل هم بازی آمریکا خورده است!، آنچه مهم است این است که آمریکا در پی تشکیل خاورمیانه جدید است و همه این کشتارها که بوسیله سرباز خط مقدم آمریکا (=اسرائیل) انجام می شود در همین راستا تحلیل می شود. ادامه مطلب »

عملکرد دو سال آغازین خدمت

چکیده اجلاسیه اول و دوم مجلس هفتم (دو سال اول [فعالیت مجلس هفتم]) به آقای قربانی (هیئت رئیسه) به صورت محرمانه تقدیم شده که ایشان بعضی مواردش را به من گفت... مأموریّت خارج از کشور نداشته‌ام؛ مرخّصی استعلاجی نداشته‌ام؛ مرخّصی استحقاقی یک روز به خاطر سفر خاتمی به یزد یک روز هم سفر کمیسیون به مشهد داشته‌ام. ادامه مطلب »

برگ‌هایی از دفتر دوازدهم- خرداد 85

مردم حق دارند؛ مردم راست می‌گویند؛ مردم دستشان به دیگران نمی‌رسد، گوش ما را می‌گیرند! خدایا به ما صبر و استقامت بده؛ قدرت خدمت بی‌منّت عطا کن؛ ظرفیّت و حوصله و سعه صدر و تواضع عنایت کن. خدایا بگذار در اینجا سیلی بخوریم که در قیامت از سیلی‌های تو آزاد باشیم. یا ربّ ارحم ضعف بدنی و رقّة جلدی. ادامه مطلب »

بازنشر چفیه‌های آقا

فردی پشت تلفن گفت: از دفتر رهبرم! ایشان نامه شما را خوانده، سلام رسانده‌اند، تشکر کرده‌اند، چفیه‌هایی که خواستی دستور دادند خدمت شما بدهیم! ... در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، تلفن قطع کردم... ادامه مطلب »

این الرجبیون

خدای من چه کرده ای یا چه کرده ام که به این روزم نشانده ای؟ ! آنهم به زور ! زیرا خودت می دانی که این وضعیت را اصلا دوست ندارم ! ولی مثل این که مجبورم اینطور باشم. آیا می شود تکانم دهی؟! تغییرم دهی؟! آیا می توانم امیدوار باشم؟! آیا نمی بایست ناامید باشیم؟! خدای رئوف، رهایم نکن... ادامه مطلب »

یحیی‌زاده تعطیلات نوروز خود را چگونه سپری کرد؟

وقتی می‌خواستیم [جهت خروج از زیارتگاه هویزه] سوار [اتوبوس] شویم، [فردی] آمد و با تندی رو به فدایی کرد و گفت: شما با مجلس ششم چه فرقی دارید؟ چون شنیدم حدّاد زنگ زده که اتوبوس‌های شما بتواند داخل محوّطه اینجا که ما به هیچ ماشینی اجازه نمی‌دهیم وارد شود، وارد گردد! خانواده شما با دیگران چه فرقی دارد؟ آن، از پول‌هایی که می‌گیرید؛ این هم این کارهایتان! و ماشین هم مثل دوره قبل می‌گیرید و ... ! ادامه مطلب »