حاج آقا روی خاک شلمچه، طلائیه، کوشک، هویزه و هرجا نشانی از شهدا داشت، سجده می کرد.

با برنامه ریزی حاج آقای یحیی زاده خواهران طلبه را به مناطق جنگی خوزستان بردیم این اولین سفری بود که در خدمت حاج آقا و طلبه ها بودم.
در طول سفر رفتار خدا پسندانه او همه را مجذوب می کرد.
با شوخی های جذاب و لطیفه های زیبا که به راننده و کمک راننده و سایرین هدیه می کرد، آنهارا ذوق زده می نمود.
چون راننده به جاده آشنا نبود و باران و برف هم در مسیر می بارید و از اتوبوس های همراه فاصله داشتیم، جاده را اشتباهی رفتیم.
در ارتفاعات نرسیده به یاسوج در برف و یخبندان جاده گرفتارشدیم، تابلو ها و سطح جاده سفید پوش بود و هیچ وسیله نقلیه ای هم تردد نمی کرد، تلفن همراه هم آنتن نمی داد. وسایل ایمنی و گرم کننده و زنجیر چرخ و .. هم همراه نداشتیم، سوز سرما و وحشت خطر سقوط به دره، در هر لحظه، دل ها را به آسمان گره می زد. به جائی رسیدیم که نه ادامه مسیر ممکن بود و نه امکان بازگشت وجود داشت.yahyazadeh (83)
به سفارش حاج آقا بچه ها به دعا و توسل مشغول شدند و خود ایشان هم ضمن هوشیاری کامل و دلداری راننده، ذکر و دعا بر لب داشتند.
لحظات بسیار سخت و دلهره آوری را سپری کردیم. تا این که سوسوی روشنائی یک اتومبیل ، بارقه امید را دردلها زنده کرد.
با ایستادن اتومبیل راننده آن پرسید می خواهیدخود کشی کنید علاوه بربرف و کولاک، اینجا اشرار هستند و کمین می کنند و امنیت ندارد .
با کمک اون راننده که بعد ها از او به عنوان فرشته و مامور الهی نجات ما یاد می کردیم، دور زدیم و برگشتیم. یادم هست حاج آقا می گفت: آقای رسولی من در عملیات در خط مقدم جبهه بوده ام ولی هیچ وقت تا این اندازه نترسیده بودم چون جان 45 نفر در خطر بود؛ هرلحظه امکان داشت ماشین به ته دره سقوط کند.
به هرحال با یاری خدا و توسلات حاج آقا برگشتیم و از مسیر شیراز تا خرمشهر رفتیم. پاسی ازشب گذشته بود که به خرمشهر رسیدیم و پس از استراحت ، صبح روز بعد برای بازدید مناطق جنگی حرکت کردیم.
خاطرم هست مرحوم حاج آقای یحیی زاده روی خاک های شلمچه، طلائیه، کوشک، هویزه و جاهائی که نشان از شهدا داشت به خاک می افتاد و سجده می کرد.
زیارت عاشورا می خواند.
در طلائیه دعای عرفه برگزار شد و کاروان ما به سرپرستی حاج آقا از دریای بیکران رحمت های معنوی آنجا بهره برد.
حالا که فکر می کنم می بینم که من در این سفر مات و مبهوت حرف ها، حرکات ورفتار ایشان بودم.
یاد آن سفر به خیر و روح بلند آن سید و سرور به خدا پیوسته ام شاد باد.

راننده حوزه علمیه میبد

باز نشر محتوا با ذکر منبع " تارنمای فرهنگی مرحوم یحیی زاده" مجاز می باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*