خاطراتی از مسئولین

موفق و سرآمد در تمام جهات/ شوخی‌های شیرین پس از یک روز پرکار و تلخ

موفق و سرآمد در تمام جهات

ایشان نماینده‌ای نبود که وقت خودش را تلف کند. دفترچه‌ای داشت و تمام اتفاقات کمیسیون و صحن علنی مجلس را در آن می‌نوشت. اگر شما از پسرش بپرسید، می‌گوید که چند دفترچه دارد. در بعضی موارد من می‌گفتم که این مورد که تصویب شد، شما نوشتید؟ می‌گفت که بله اینجا نوشتم.

اگر تلفن زنگ می‌خورد و آقایی من را صدا می‌کرد، می‌گفتم این حاج آقا همه را نوشته است و حتی جر و بحث‌هایی که بین نماینده‌ها می‌شد، ایشان می‌نوشت. ..

من از دوره چهارم که در مجلس بودم تا الان چهار پنج دوره نماینده‌ها را دیدم، اما نماینده‌ای مثل ایشان از جهت پاک دستی، اعتقاد و ولایت مداری ندیده‌ام. شاید فردی ولایت‌مدار باشد، اما در بقیه مسائل لنگ می‌زند. اما ایشان در تمام جهات موفق و سرآمد بود. من نکته تاریکی در زندگی‌اش ندیدم، چون لمسش کردم و با تمام وجود به ایشان علاقه داشتم؛ ایشان نمونه اخلاق بود.

حتی اگر با کسی نظر سیاسی متفاوتی داشت، ایشان آرام با او صحبت می‌کرد، ولی خط قرمزش ولایت بود و از ولایت نمی‌گذشت و کوچک‌ترین حرف و کنایه‌ای به آقا زده بشود، اصلا تحمل نمی‌کرد؛ نه اینکه با طرف درگیر شود، اما حرفش را می‌زد.

عباس سرمست، دبیر کمیسیون فرهنگی مجلس

شوخی‌های شیرین پس از یک روز پرکار و تلخ IMG_10731

آخرین خاطره من از ایشان، آخرین و طولانی‌ترین سفری بود که ما با هم داشتیم که سفر کاری به شهر یزد بود. بخشی از آن خاطره تلخی بود که در جلسات استان داشتیم. در این جلسه بارها از وزارت کشور تماس گرفتند و استاندار و آقای یحیی‌زاده را مرتب فرا می‌خواندند؛ چون نیری‌ها اطراف استانداری تحصن کرده بودند و مطالباتی داشتند و علی‌رغم تلاش‌هایی که آقایان داشتند، به نتیجه نرسید، ولی فشار سنگین روحی و روانی به ایشان و آقای استاندار وارد شده بود.

مشکل دیگر بحث آب بود که فشار زیادی روی ایشان بود و بحث دیگر هم این بود که به خاطر پیوستن بخش ندوشن به شهرستان میبد، یکی از مسؤولین… برخورد زننده‌ای با آقای یحیی‌زاده و من داشت که من در آنجا شرمنده شدم. برای ایشان هم از نظر روحی وروانی سخت بود. بعد از جلسه در مسیری که ما از یزد به میبد می‌آمدیم، با آقای یحیی‌زاده و امام جمعه بهاباد، همسفر بودیم. ایشان علی رغم سختی کار آن روز، شوخی‌هایی می‌کرد که بسیار لذت‌بخش و فراموش‌نشدنی بود.

ایشان در میدان امام حسین(ع) میبد از ما جدا شد و ما فکر نمی‌کردیم که این اتفاق تلخ و ناگوار بیفتد… مرتب به بیمارستان سرمی‌زدیم و نمی‌توانستیم از ایشان جدا شویم و فکر نمی‌کردیم که ایشان به جمع ما برنگردد، اما مصلحت خداوند چیز دیگری بود و جایگاه ممتازی را برای ایشان در نظر گرفته بود که ایشان را از این مشکلات و مسائل سخت دنیایی نجات دهد.

محمدرضا رجایی، فرماندار وقت میبد

 

باز نشر محتوا با ذکر منبع " تارنمای فرهنگی مرحوم یحیی زاده" مجاز می باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*