10 سال پیش در این روزها 83/12/24 – بازتاب‌های نطق دیروز

توضیح:

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین یحیی زاده رحمه الله علیه، از روزهای آغازین نمایندگی مجلس در دوره هفتم در سال ۸۳ ، روزانه اقدام به یادداشت‌برداری از‌ فعّالیّت‌های خودو برنامه‌هایی که در آن حضور داشت(اعمّ از جلسات مجلس یا جلسات اداری، ملاقات‌های مردمی یا با مسؤولان و …) می‌نمود.

این روزنوشت‌ها که تا قبل از حادثه سکته مغزی ایشان در اسفند ۹۱، ادامه یافت، مجموعه‌ای عظیم حاوی ۵۲ دفتر و حدود ۹ هزار صفحه را سامان داده است و منبعی گرانبها برای شناخت فعّالیّت‌های ایشان در کسوت نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و حکایتگری صادق از روحیّات و انگیزه‌های آن مرحوم و مبانی نظری اقدامات و مواضع ایشان است.

همچنین این یادداشت‌ها سندی باارزش و مستند پیرامون مسائل مربوط به مجلس شورای اسلامی از آغاز دوره هفتم تا اواخر سال اول دوره نهم و نیز منبعی ذی‌قیمت برای تدوین تاریخ استان یزد و بویژه شهرستان‌های تفت و میبد در حدفاصل سال‌های ۸۳ تا ۹۱ است.

به یاری الهی ، تدریجاً بخش‌هایی از این روزنوشت‌ها که برای عموم قابل استفاده است، منتشر می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

صبح زود از خانه بیرون آمدم… به سمت مجلس آمدم. از کیوسک نزدیک مجلس، یکی دو روزنامه … گرفتم. دیدم در صفحه دو نوشته‌اند: خبرنگاران پارلمانی نامه‌ای برای افکار عمومی در ارتباط با نطق من نوشته‌اند که همه آن، تحریف صحبت من بود؛ من از آنها به جهت انتشار خبر [پرداخت] عیدی [به نمایندگان]، تشکّر کرده بودم، آنها گفته بودند فلانی به خاطر چنین چیزی که انتشار داده‌ایم، ناراحت شده و تهمت زده. و چند روزنامه در همان صفحه اول سرمقاله و یادداشت روز در این مورد نوشته بودند و یکی دو تیتر اولشان این بود! (البتّه من بعد از خرید آن دو روزنامه) سه، چهار روزنامه دیگر هم خریدم؛ تقریباً همه این نامه را منعکس کرده بودند و بعضی نطق مرا هم (بخشی) منعکس کرده بودند. جالب بود در روزنامه آفتاب [یزد] (ص2) در یک ستون، اول آن نامه را و سپس بخشی از نطق من نوشته بود که کاملاً با آن منافات داشت و جالب بود!

و البتّه من همان صبح، نامه‌ای تهیّه کرده، خیلی کوتاه و طیّ چند بند، به 4 روزنامه مهم‌تر دادم تا چاپ کنند. به هر حال هیچ گاه باور نمی‌کردم که این قدر، من کم ظرفیّت باشم؛ زیرا به شدّت از این برخورد محرّفانه اینها ناراحت و دل‌آزرده بودم…

8/30 [شب] به خانه رسیدم. تا ساعت 12/30 بیدار بوده، مطالعه می‌کردم و فکر که فردا تذکر بند 11 ماده 23 [آیین‌نامه داخلی مجلس] در ارتباط با نامه خبرنگاران بدهم!

هنوز هم ناراحت از این برخورد تلخ و زشت خبرنگاران و روزنامه‌نگاران بودم…

به هر حال، امروز از فضای زشت جامعه، دروغ‌پراکنی رسانه‌ها، سردرگمی انسان‌ها، بی‌خاصیتی خودمان به شدّت ناراحت بودم. از روزهایی بود که به شدّت از بودن و ماندن در دنیا ناراحت بودم. مرگ را گواراترین چیزها می‌دیدم! البتّه نه فقط برای موضعگیری روزنامه‌ها؛ بلکه برای زنجیره‌ای از مسائل که در این ایام دیدم و بیشتر به ضعف خودمان (انسان‌ها) پی بردم! خدا عاقبت ما را به خیر کند!

در این چند روز، بارها هوس پیدا کردن گوشه‌ای خلوت و برای مدتی اقامت و گریستن داشتم که آن را نیافتم. خدایا به ما انسان‌های ضعیف رحم کن. “یا ربّ ارحم ضعف بدنی…”

ضمناً در این چند روز دعا می‌کنم پنجشنبه جلسه علنی نداشته باشیم که لااقل بتوانم یک شب در سالگرد برادرم [شهید سید رضا] شرکت کنم.

 

باز نشر محتوا با ذکر منبع " تارنمای فرهنگی مرحوم یحیی زاده" مجاز می باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*