جدیدترین نوشته ها

نطق 17 بهمن 1384

نزدیک به سه سال مجبور شدیم داوطلبانه تعلیق را بپذیریم، پروتکل الحاقی را عمل کنیم، فراتر از آن به هر بازرس آژانس اجازه دهیم تا حتی از بعضی بخشهای نظامی و کارگاه‌های خصوصی مردم بازدید و بازرسی کند. 1033 صفحه گزارش دادیم، 1400 نفرروز بازرسی را اجازه دادیم، سخاوتمندانه‌ترین همکاری‌ها در چارچوب پادمان، پروتکل و فراتر از آن تحت عنوان دسترسی‌های شفاف‌ساز تحمل نمودیم. دولت ما اعلام کرد حاضریم در غنی‌سازی هر کشوری را به عنوان شریک بپذیریم. کدام کشور دنیا تا این حد درب‌های سری‌ترین اماکن خود را به روی شما گشوده است؟ البته همه این موارد در آن ایام شاید برای اعتمادسازی به نحوی لازم بود. اما بعد از همه این مسائل بیشتر معلوم شد آمریکا و اروپا مثل همیشه دروغ می‌گویند و سه سال ما را سرکار گذاشته‌اند. معلوم شد حال که به این شکل نسبت به کارهای پژوهشی و تحقیقی ما دلهره دارند و به همین بهانه می‌خواهند راه اندیشیدن را از ما بگیرند، دیری نخواهد پایید که بگویند اصلاً نفس کشیدن شما برای دنیا خطر دارد و شما حق حیات ندارید. ادامه مطلب »

موفق و سرآمد در تمام جهات/ شوخی‌های شیرین پس از یک روز پرکار و تلخ

حتی اگر با کسی نظر سیاسی متفاوتی داشت، ایشان آرام با او صحبت می‌کرد، ولی خط قرمزش ولایت بود و از ولایت نمی‌گذشت و کوچک‌ترین حرف و کنایه‌ای به آقا زده بشود، اصلا تحمل نمی‌کرد؛ نه اینکه با طرف درگیر شود، اما حرفش را می‌زد. ادامه مطلب »

زیارت ثامن الحجج

هنوز از پله های هواپیما پایین نیامده بودم و پیاده نشده بودم که اشکم سرازیر شد، اصلاً کنترلش نداشتم، خیلی منکسر بودم، حتی در مدت طولانی که بیش از نیم ساعت طول کشید و در صف تحویل امانت (کیفم) به واحد امانتداری بودم، با وجودی که در این سرمای شدید و پرسوز و در حالی که زیر پای ما هنوز برف سنگین یکی دو روز قبل بود، در عین حال سوز و عطش زیارت حضرت فروننشست و مستمراً ریزش اشک ادامه یافت! ادامه مطلب »

آخرین ثبت‌نام- بخش چهارم

تأکید نمودم باید به دنبال مراعات ارزش‌ها باشیم. من (اگر دنیا داشته؛ اگر آخرت) 8 سال نماینده بوده‌ام و حالا زشت است که برای چند رأی، اخلاق زیر پا گذارم؛ اسراف انجام بدهم؛ آبروی کسی بریزم؛ تخریب کنم و... ! ... قرار شد در هفته آینده با همین جمع، جلسه‌ای داشته باشم؛ قرار شد آنها نقطه‌نظرات خود را در مورد فردی به عنوان مسؤول ستاد و همچنین مسؤول نظارت و کنترل جهت جلوگیری از بداخلاقی‌ها [توسّط هواداران] (مسؤول حراست) و ... به اینجانب ارایه کنند. ادامه مطلب »

آخرین ثبت نام- بخش سوم

اعتراف می کنم، اگر کافر بودم، با آنچه که در 9/10/90 برایم اتفاق افتاد به خدای واحد قادر ایمان می آوردم، واقعاً عرفت الله بفسخ العزائم![1] من که به هیچ وجه باور نمی کردم مجدداً ثبت نام نمایم! من که مدتها بود قاطعانه این تصمیم و عزم جزم گرفته بودم، من که بدترین دعوت، دعوت برای ثبت نام مجدد برای مجلس می دانستم من که...! بالاخره برخلاف امیال و اهواء خود و برخلاف عزم جزم خود و تصمیم خود، ثبت نام کردم و واقعاً باید در همین اتفاق اذعان و اعتراف نمایم که ما هیچ کاره ایم! قدرت دیگری هست، قدرت لایزالی هست، خدایی هست! ادامه مطلب »

روایت آخرین ثبت نام – بخش دوم

من در جواب، باز چند بار به گریه افتادم و دلیل اصلی از استنکاف را مسائل شرعی و مسؤولیت شرعی موضوع دانستم؛ در عین حال با توجّه به این فشارها موافقت کردم ثبت‌نام بکنم و به آنها گفتم: من همه کسانی که ثبت‌نام کرده‌اند، شایسته‌تر از خودم می‌دانم؛ هرچند موضع سیاسی و فکری بعضی از آنها را اصلاً قبول ندارم و از شما هم می‌خواهم بعد از ثبت‌نام من، جستجو کنید و یکی از آنها را حمایت کنید و مسؤولیّت را از دوش من بردارید. ادامه مطلب »

روایت آخرین ثبت نام

من وارد هفته‌ای شدم که همیشه در خلوت (با توجه به احساسی که داشتم که از جهات شرعی از پس این تکلیف سنگین برنمی‌آیم) از خدا خواسته بودم دیگر این مسؤولیت و کار را از من بگیرد و دیگر این بار بر دوشم گذاشته نشود. حتی دعا کرده بودم اگر این ترک و استنکاف فقط با مرگ حاصل می‌شود، آن را نصیبم کند! حالا امروز از ساعت 8 صبح ثبت نام برای مجلس نهم شروع شده است و من مانده‌ام و این هفته طولانی و نفس‌گیر. ادامه مطلب »

برگ پایانی دفتر هشتم + برگ آغازین دفتر نهم روزنوشت‌ها

راستی حالا بعد از گذشت این مدت وقتی به گذشته می اندیشم، وقتی به کارهایی که می توانستیم ولی انجام ندادیم، کارهایی که نمی‌بایست انجام می دادیم ولی انجام دادیم، می نگرم، شرمنده می شوم! چقدر خوب گفت آن عالم فرزانه که در این مسیر و در کسوت نمایندگی، انسان اگر اهل علم نباشد، جای بدی نیست. همه چیزش فراهم است از پول، پست ..... وای بر ما اگر وکالتمان موجب رفاه و سلامتی و خوشگذرانی شود، وای بر ما اگر این مسؤولیت موجب آرامش دنیا و آبادی خانه و زندگی‌مان شود! انصافا کار، بسیار دشوار است، خدا اگر یک لحظه رهایمان کند، دیگر نابودیم! ادامه مطلب »

منظم‌‌ترین نماینده؛ گریزان از سفر خارجی

نامه‌ای محرمانه به رئیس کمیسیون نوشته بودند که آن را به من نشان دادند، طبق این نامه تا امروز و در این 1.5 سال از 23 عضو کمیسیون، 13 نفر به مسافرت رفته‌اند. مجموع مسافرت‌ها 22 است... از جمع کسانی که هنوز به خارج نرفته‌اند، من هستم که امیدوارم این توفیق در دوره نمایندگی هرگز نصیبم نگردد! تا کنون در مورد سه درخواست برای سفر، کاملاً مقاومت کرده‌ام! جالب اینکه هر کدام از سفر خارج برمی‌گردند در گزارشی که به کمیسیون با آب و تاب می‌دهند، عموماً در مورد مثبت بودن و موفق بودن سفرشان خیلی سخن می‌گویند، حتی بعضی می‌گویند هر چند ما با سفر خارجی مخالف بودیم؛ ولی وقتی رفتیم، دیدیم خیلی خوب است! خدا عاقبت ما را به خیر کند! ادامه مطلب »

گزارش فعالیت‌های مرحوم یحیی‌زاده

لازم است به همه کسانی که بعد از من در این مسیر قرار می‌گیرند، تذکر دهم که عزیزان، در جلسات تبلیغاتی آغازین شما، دوستانت و خودت شعار [می‌دهید] که مثلاً فلان شخص که مسؤول شده، دوستانش، دورش جمع شدند و این چه معنایی داشته؟ ولی وقتی به قدرت رسیدی، خواهی دید کسانی که این روش‌ها را نکوهش می‌کردند و ناصحیح می‌دانستند، چه بسا خود، به سهم‌خواهی خواهند پرداخت و در این مسیر، خود را به آب و آتش هم خواهند زد! ادامه مطلب »