حشر و نشر خوبی با مردم داشت. در جلسات پیگیری حضور داشت که نمایندهها کمتر در این جلسات حضور پیدا میکنند؛ چه در جلسات فرهنگی که مقید بود در جلسات شورای فرهنگی که دعوت میشد شرکت کند و چه در جلسات مربوط به آب استان که در تمام جلسات مربوط به آب استان حضور داشت. در مجلس در ارتباط با مسئله آب استان پیگیری فراوانی کرد و جلسات زیادی برگزار کرد و به این مسئله بسیار حساس بود. ادامه مطلب »
بایگانی برچسب ها : حوزه علمیه میبد
تو اینجا چکار می کنی؟ برو خانه بخواب، میخواهی کار دستمان بدهی؟
یک شب بنده نیز در ستاد محلمان تا ساعاتی بعداز نیمه شب سرگرم بودم. اتفاقا و سرزده حاج آقا وارد شد وقتی مرا دید با خنده گفت:تو اینجا چکار می کنی؟ گفتم حاج آقا همینجوری اومدم. گفت: برو خانه بخواب می ترسم صبح کار دستمان بدهی. ادامه مطلب »
حاج آقا روی خاک شلمچه، طلائیه، کوشک، هویزه و هرجا نشانی از شهدا داشت، سجده می کرد.
در ارتفاعات نرسیده به یاسوج در برف و یخبندان جاده گرفتارشدیم، تابلو ها و سطح جاده سفید پوش بود و هیچ وسیله نقلیه ای هم تردد نمی کرد، تلفن همراه هم آنتن نمی داد. وسایل ایمنی و گرم کننده و زنجیر چرخ و .. هم همراه نداشتیم، سوز سرما و وحشت خطر سقوط به دره، در هر لحظه، دل ها را به آسمان گره می زد. به جائی رسیدیم که نه ادامه مسیر ممکن بود و نه امکان بازگشت وجود داشت. به سفارش حاج آقا بچه ها به دعا و توسل مشغول شدند ادامه مطلب »
این طلبه ها مثل دختر و خواهر خودم هستند
در راه بازگشت گفتم : حاج آقا چرا این قدر حرص می خوری ، مسئولیت خارج از مدرسه که با شما نیست. گفت : این طلبه ها مثل دختر و خواهر خودم هستند . روحش شاد ادامه مطلب »
توجه به مشکلات طلاب
وقتی رسیدم ایستگاه ، دیدم خود حاج آقا با موتورشون، این راه طولانی را در این هوای سرد آمده اند دنبالم. ترک موتور حاج آقا سوارشدم تا رسیدیم حوزه. بسیار شرمنده شدم ! ادامه مطلب »
اگر نماینده مجلس نمی شد… ؟
یه سوال دارم ، که دوست دارم خیلی کامل جوابمو بدی ، حاج آقا با یک تبسم بسیار ملیح فرمود : بفرما ! پرسیدم حاج آقا به هردلیلی اگه نماینده مجلس نشدی می خوای چی کار کنی؟ فرمود: ادامه مطلب »
نخبه پروری
دو روز بعد که نتیجه (نمره ها) معلوم شد حاج آقا اوراق امتحانی رو آوردند سر کلاس و نمره ها رو به ترتیب از بالاترین نمره به پائین ترین می خوندند و برگه ها رو می دادند. ولی همچنان اسم منو نخوندند تا رسیدند به اخرین اسم که برگه من بود و با عصبانیت بدون نمره خوندن فرمودند: اینم نمره تو !!! ادامه مطلب »
تیزبینی خاص
سال 76 یک روز فردی به عنوان تحقیق در مورد شیعه به حوزه وارد شد و شروع کرد با اساتید و خود حاج آقای یحیی زاده بحث کردن، بعد از این که نزدیک ظهر شد ناهار رو تو مدرسه موند و گفته بود میخوام برای شیعه شدنم تحقیقاتی انجام بدم حاج آقا من رو مأمور کرد که اول تا آخر به صورت نامحسوس او رو زیر نظر بگیرم. ادامه مطلب »
صبوری
وقتی اومد دم حوزه و نگاهش افتاد به جسد مهدی اثنی عشری که وسط حوزه بود. یه دستش را گذاشت کنار چهارچوب درب ورودی حوزه ، یک سکوت مرگباری کرد و چند لحظه نشست و فرمود:« انا لله و انا الیه راجعون » بعد از جاش بلند شد یه آه کشید که صدای آه دلسوخته اش را همه اطرافیان شنیدند، سپس فرمود : امروز نوبت او بود و یک روزهم نوبت ماست. ادامه مطلب »
حواستان باشد خسر الدنیا و الاخرة نشوید.
در آخر جملاتی از استاد که در خاطرهام مانده است. 1- حواستان باشد خسر الدنیا و الاخرة نشوید. 2- به خدا قسم اگر برای مدرک، مقام،جاه، کار به این جایگاه و خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها)وارد شدید از همین امروز نمیخواهد در این جا بمانید نه به شما قول مدرک و نه کار هیچکدام را نمیدهم. 3- دو ویژگی در شما جمع شده یکی اینکه خانمها از آقایان یک مقدار حسودترند و دیگر اینکه طلاب از بقیه اقشار جامعه حسودترند حال هر دو در شما جمع شده هم طلبهاید و هم خانم پس باید خیلی مواظب باشید که این صفت در شما رسوخ نکند و آنرا از خود دور نمایید. ادامه مطلب »